خلاصه داستان : داستان سریال بی گناه بهمن مردانی برای کشف راز آنچه بیست و پنج سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران باز می گردد ، خانواده رشید فرشباف استاد مشهور طراحی فرش را در موقعیت تازه ای قرار می دهد
خلاصه داستان : سریال آفتابپرست قسمت 12 دوازدهم ، داستان دو رفیق خفتگیر به نامهای جمال و منوچ است که عشق لاتی و سطح یک شدن در خفتگیری را دارند اما از بی عرضهگی و بدشانسی گیر پلیس میافتند و به زندان میروند. جمال در زندان به همه میگوید که در سطح یک فقط پورشهسوار خفت کردهاند و به همین خاطر به جمال پورشه معروف میشود و…
خلاصه داستان : قسمت سی ام جیران درباره جیران «پریناز ایزدیار» سوگلی ناصرالدین شاه قاجار «بهرام رادان» بوده که وارد ماجرایی عاشقانه میشوند. ناصرالدین شاه درحالی وارد رابطه عاشقانه با جیران میشود که مادرش مهدعلیا «مریلا زارعی» موافق نبوده و سایر همسران قبله عالم «رعنا آزادیور» و «سمیرا حسنپور» نیز دل خوشی از جیران ندارند.
خلاصه داستان : داستان «آنتن» درباره پيرزني است كه پس از فوت شوهرش، یک سال درس خوانده، در کنکور شرکت کرده و در رشته پزشکی پذیرفته شده و با نوهاش همدانشگاهی میشود. این اتفاق ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه بوجود میآورد…
خلاصه داستان : روایت زندگی کشتی گیری با بازی (علی شادمان) که در محله جنوب شهر تهران زندگی میکند، دو نفر به نامهای بهمن (پارسا پیروزفر) و نادر (مهدی حسینی نیا) به سراغش میروند تا به راه خلاف هدایتش کنند و… اقتباسی از رمانی به نام سالتو نوشته مهدی افروزمنش
خلاصه داستان : در سال ۱۳۱۰ وزارت فرهنگ و هنر، تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان : سریال آفتابپرست، داستان دو رفیق خفتگیر به نامهای جمال و منوچ است که عشق لاتی و سطح یک شدن در خفتگیری را دارند اما از بی عرضهگی و بدشانسی گیر پلیس میافتند و به زندان میروند. جمال در زندان به همه میگوید که در سطح یک فقط پورشهسوار خفت کردهاند و به همین خاطر به جمال پورشه معروف میشود و…
خلاصه داستان : لیلی با بازی (پردیس احمدیه) که اتفاقات شوم زمان کودکیاش را ناشی از نفرینی کهن میداند، از طریق کتابی مرموز در مییابد که او و خانوادهاش تاکنون در زمان و مکانهای موازی بسیاری زیستهاند و اکنون «نوبت لیلی» است تا با رمزگشایی از کتاب و یافتن تابلوی ارزشمند نیاکانش دست به انتخابی بزند که به تمام این زندگیهای زیسته معنا بدهد…
خلاصه داستان : یک دختر بی خانمان شانزده ساله بارها و بارها به عنوان یک مادر جایگزین برای پول کار می کند (رحمش را اجاره میدهد) . یک وکیل حقوق بشر تلاش می کند تا او را نجات دهد ، اما ناگزیر با مشکلاتی روبرو می شود...
خلاصه داستان : آقای طهماسب تازگی به خانه جدید نقل مکان کرده و در همسایگی منزل جدیدش یک سالن عروسی قرار دارد. شخصیتهای عروسکی جدیدی که اکثر آنها کارکنان این سالن عروسی هستند به زندگی او اضافه شده و اتفاقهای متفاوت و جذابی را رقم میزنند…